چند روز پیش، خبری را منتشر کردیم مبنی بر اینکه شاپیفای جایگاه پرارزشترین شرکت بورسی کانادا را از دست داد و این جایگاه را دوباره به رویال بانک کانادا (RBC) واگذار کرد. در این میان، برخی کارشناسان بر این باورند که این تغییر، چیزی فراتر از یک جابهجایی ساده ارزش شرکتهاست و نشان میدهد بازار سرمایه قرار است تا چند ماه آینده، با تغییری اساسی روبرو شود. عامل اصلی این تغییرات نیز چیزی نیست جز افزایش نرخ بهره.
گلوب اند میل هفته گذشته در یادداشتی به قلم یان مکگوگان به بررسی این موضوع پرداخته است که ترجمه آن را میخوانیم.
این هفته، بازار سهام در کانادا بالاخره به این نتیجه رسید که قرار نیست سیاستگزاران تا ابد در راستای سودآوری این بازار گام بردارند. شوک ناشی از این موضوع میتواند تا مدتی، همچنان گریبانگیر بازار سرمایه باشد.
شرکتهای فناور که رشد سریعی داشتند و طی دو سال گذشته توانستند بر موج محدودیتهای کرونایی و نیز نرخ بهره پائین سوار شوند، اکنون با چالشهایی جدی روبرو هستند. در مقابل، اوضاع به تدریج برای بانکها و سهام دارای ارزش بنیادین که در دو سال گذشته با اقبال چندانی از سوی بازار روبرو نبودند، بهتر میشود.
تغییر جایگاه دو سهم عمده در بازار سهام تورنتو (یعنی شاپیفای و رویال بانک) به خوبی نشانگر تغییر وضعیت در بازار سرمایه کاناداست.
این هفته شاهد افت ارزش سهام شاپیفای بودیم. به این ترتیب، روند نزولی کاهش قیمت سهم این شرکت که مدتی است آغاز شده، همچنان ادامه دارد. در مقابل، ارزش سهام رویال بانک کانادا از ابتدای سال ۲۰۲۲ تاکنون روندی صعودی را در پیش گرفته است. از ابتدای اکتبر، ارزش سهام شاپیفای ۱۸ درصد افت داشته و در مقابل، سرمایهگذاران رویال بانک با رشد ۱۱ درصدی قیمت سهام روبرو بودند.
جایگزینی رویال بانک به جای شاپیفای به عنوان باارزشترین بنگاه کانادایی نشانگر تغییراتی است که تغییر نرخ بهره با خود به همراه خواهد داشت. در واقع با وجود اینکه اخبار مثبتی درباره خطرات ملایم سویه اومیکرون منتشر میشود، اما تغییر نرخ بهره میتواند شوکی بزرگ برای بازار باشد.
اگر اومیکرون کمتر از سویههای قبلی مرگبار باشد، محدودیتهای جدید مرتبط با همهگیری نمیتواند مانعی جدی در برابر مسیر بازیابی اقتصاد جهانی باشد. همچنین بانکهای مرکزی در سراسر دنیا نیز دیگر دلیل به تداوم سیاستهای حمایتی از اقتصاد نخواهند یافت. در نتیجه، رویکرد بانکهای مرکزی برای افزایش نرخ بهره به منظور سرکوب تورم، جدیتر خواهد شد.
اما افزایش نرخ بهره میتواند پیامدهایی دردناک برای سهام شرکتهای فناور مثل شاپیفای به همراه دارد، زیرا بسیاری از ارزش سهام این شرکتها بیشتر از اینکه به سودآوری کنونی آنها وابسته باشد، به رشد و سودآوری آنها در آینده بستگی دارد.
در مقابل، سهام بانکی چندان تحت تاثیر سیاستهای سختگیرانهتر مالی (افزایش نرخ بهره) قرار ندارد، زیرا این بنگاهها در حال حاضر سودآور هستند. البته اگر افزایش نرخ بهره به بانکها امکان بدهد که حاشیه سود بیشتری بابت تفاوت نرخ بهره تسهیلات و نرخ سودی که به سپردهها میدهند به دست آورند، سهامشان گزینه جذابتری برای سرمایهگذاران بازار بورس خواهد بود. به همین دلیل است که این هفته شاهد اقبال گسترده سرمایهگذاران به سهمهای بانکی بودیم. همچنین سهام با ارزش بنیادین بالا نیز به دلیل ارزان بودن نسبی و قابلیت همراهی با نرخ بالای بهره، بیشتر مورد توجه بازار بورس قرار گرفتند.
خب! اما همه اینها از قبل هم مشخص بود. پس چرا بازار سرمایه واکنشی ناگهانی به این موضوع نشان داد؟ شاید پاسخ این پرسش در آخرین بیانیه فدرال رزرو ایالات متحده نهفته باشد. بیانیه این نهاد مالی در روز چهارشنبه، لحنی بسیار جدی داشت و نشان میداد که آمریکاییها برای افزایش نرخ بهره، بسیار جدی هستند. اما واقعیت این است که در این بیانیه، هیچ حرف جدیدی وجود نداشت!
نوئل ناروف (Joel Naroff) -اقتصاددان- در یادداشتی، درباره این واکنش عجیب بازار میگوید: «بانکهای مرکزی یکی پس از دیگری درباره نگرانیهای خود درباره تورم و نیز اینکه قرار است نرخ بهره را افزایش دهند صحبت کردند..اما وقتی فدرال رزرو همین حرفها را به صورت مکتوب زد، سرمایهگذاران ناگهان نگران شدند!
واقعیت این است که بانکهای مرکزی در بیانیههای خود، حرفهایی مشخص و دقیق نزدهاند. بیانیههای بانکهای مرکزی را میتواند به شکلهای مختلفی تفسیر کرد. بیشتر این بیانیهها بر این تاکید داشتهاند که تورم در نیمه دوم امسال از بین میرود. با این وجود، واکنش سریع بازار سرمایه به بیانیه فدرال رزرو نشان داد بسیاری از سرمایهگذاران، تا پیش از این اصلا احتمال افزایش نرخ بهره در آینده را جدی نگرفته بودند!
حالا سئوال اینجاست که این افزایش تا چه میزان خواهد بود و بانکهای مرکزی با چه سرعتی، نرخهای جدید بهره را اجرایی میکنند؟ بازدهی اوراق قرضه ده ساله دولت کانادا از ۱/۴۳ درصد در ابتدای هفته به ۱/۷۲ درصد در روز جمعه رسید که رشدی کمسابقه در نوع خود به شمار میرود. بازدهی اوراق قرضه ده ساله دولت ایالات متحده نیز روندی مشابه داشت و به ۱/۷۷ درصد رسید. موسسه کپیتل اکانامیکز پیشبینی کرده بازدهی اوراق قرضه دهساله دولتی کانادا و ایالات متحده تا پایان سال به ترتیب به ۱/۸ و ۲ درصد برسد.
حالا سرمایهگذاران باید چه کار کنند؟ خوشبینانهترین سناریو این است که پس از افزایش نرخ بهره توسط بانک مرکزی، بازار سهام واکنشی ملایم به آن نشان میدهد، زیرا معمولا سیاستگزاران مالی وقتی اقدام به افزایش نرخ بهره میکنند که سود شرکتها بالا بوده و روندی صعودی داشته باشد. اما سناریوی بدبینانه این است که ارزش بسیاری از سهام شرکتهای فناور در کانادا و ایالات متحده با افت شدیدی روبرو خواهد شد و البته پدیدهای متفاوت از دفعات گذشته را شاهد خواهیم بود.
دیوید روزنبرگ (اقتصاددان سرشناس کانادایی) چند روز پیش گفت فقط یک پنجم از افزایش قابل توجه صورت گرفته در بورس وال استریت ایالات متحده به دلیل رشد درآمدهای شرکتها و چهار پنجم به دلیل اشتیاق مشتریان برای خرید سهام بود. به عبارت دیگر، با وجود افزایش درآمد شرکتها، آنچه واقعا سبب رشد بازار شد، اشتیاق بیشتر سرمایهگذاران برای خرید سهام بود. به همین دلیل است که نسبت قیمت به درآمد (p/e) در حال حاضر بسیار بالاست و همین موضوع، احتمال اصلاح بازار را افزایش میدهد.
نگاهی به آمار نشان میدهد نسبت قیمت به درآمد شرکتهای آمریکایی (بر اساس S&P 500) طی یک دهه اخیر فاصله زیادی از نسبت مذکور برای شرکتهای بورسی کانادا (بر اساس S&P/TSX) گرفته است.
آنچه مشخص است اینکه سهام آمریکایی گرانتر از سهام کانادایی هستند. روی آوردن به سهام شرکتهای آمریکایی در دورهای که قرار است نرخ سهام افزایش یابد، شاید اقدام درستی نباشد!