میگویند پیشفرضهای نادرست، ریشه همه ناکامیهاست. این موضوع در سرمایهگذاری نیز صادق است. با وجود اینکه دنیای سرمایهگذاری ممکن است در نگاه اول، دنیایی سرشار از دادهها و فرمولها به نظر برسد، اما در بسیاری از موقعیتهای حساس، هیچ فرمول قطعی برای تفسیر وضعیت و پیشبینی آینده وجود ندارد. اینجاست که بسیاری از افراد ممکن است پیشفرضهایی را باور کنند که باید در درستی آنها تردید کرد.
فایننشال پست کانادا به تازگی در مطلبی به بررسی پنج نگرانی قابل تامل سرمایهگذاران در کانادا پرداخته است. این مطلب توسط پیتر هادسون (Peter Hodson) نگاشته شده است. آقای هادسون، تحلیلگر ارشد مالی، بنیانگذار و مدیر واحد پژوهشی در شرکت فایوآی ریسرچ (5i Research) است. این شرکت که یک شبکه مستقل مطالعاتی سرمایهگذاری است به سرمایهگذاران خرد برای دستیابی به اهداف مالیشان کمک میکند. آقای هادسون به عنوان مدیر سرمایهگذاری یک صندوق آمریکایی نیز به فعالیت مشغول است.
آنچه میخوانید، گزینهای از تحلیل آقای هادسون پنج نگرانی است سرمایهگذاران کانادایی در وضعیت کنونی است:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. نرخ بهره
بانک مرکزی کانادا به دلیل وضعیت خاص دوره همهگیری، نرخ بهره را پائین آورد و سیاست خرید گسترده اوراق قرضه دولتی از بازار را نیز اجرایی کرد. اما اکنون که وضعیت بهتر شده، بانک مرکزی نیز به تدریج، فیتیله این سیاستها را پائین میکشد
تقریبا همه مطمئن هستند که نرخ بهره در کانادا به زودی بالا میرود. با این وجود، شاید تعجب کنید که نمیتوان کاملا اطمینان داشت که نرخ بهره حتما بالا میرود. اگر روند بهبود اقتصاد موقف یا کند شود (که نشانههایی از آن هم وجود دارد)، شاید نرخ بهره چندان رشد نکند. از سوی دیگر، در دنیا با کشورهایی مثل ژاپن روبرو هستیم که سالهاست نرخ بهره آنها بسیار پائین (و حتی منفی) است.
در تابستان امسال، بسیاری از سرمایهگذارانی که در صندوقها یا اوراق با درآمد ثابت سرمایهگذاری کرده بودند، به فروش و نقد کردن این سرمایهگذاریها پرداختند. اما این سرمایهگذاران باید از خود میپرسیدند که «ممکن است بازارهای مالی، زودتر به استقبال افزایش نرخ بهره رفته باشد؟» در این صورت، حتی پیش از افزایش رسمی نرخ بهره، شاهد افزایش قیمت در اوراق قرضه باشیم، حتی اگر نرخ بهره فقط اندکی افزایش یابد. این احتمال وجود دارد که با افزایش نرخ بهره، شاهد افزایش قیمت سهام هم باشیم.
۲. هزینه نیروی کار
یکی از نگرانیهای جدی سرمایهگذاران کانادایی، افزایش هزینه نیروی کار است. کارفرمایان این روزها نمیتوانند نیروی کار مورد نیازشان را به راحتی بیابند و شرکتها باید حقوق و مزایای بیشتری را برای جذب نیرو پیشنهاد کنند.
اما آیا این وضعیت واقعا برای شرکتها زیانبار است؟ بسیاری از کسبوکارها در اوج رونق خود هستند و البته باید پول بیشتری به کارکنانشان بدهند. در حال حاضر، بسیاری از کارکنان در شرکتهای مختلف بخشی از وظیفه مربوط به پستهایی که هنوز کسی برای آنها پیدا نشده را به انجام میرسانند. با وجود اینکه این وضعیت شاید به مذاق این کارکنان خوش نیاید، اما این به معنای افزایش حاشیه سود ناشی از بهرهوری نیروی انسانی است.
۳. درآمد شرکتها
بسیاری از سرمایهگذاران فکر میکنند رشد درآمدی شرکتها پس از بهبود اقتصاد سال جاری (که به دلیل خروج از وضعیت همهگیری روی داده) به تدریج کاهش مییابد.
پرسش اینجاست که آیا شرکتها واقعا در سالهای آينده، میتوانند هزینههایشان را باز هم کاهش و حاشیه سودشان را افزایش دهند؟ شاید فناوری بتواند در این زمینه به شرکتها کمک کند!
شرکتها همچنان به سرمایهگذاری برای افزایش کارایی و بهرهوری ادامه میدهند و این افزایش کارایی معمولا سبب افزایش سودآوری میشود. فناوری در واقع یکی از دلایل مهار تورم طی دهه گذشته بوده است. به این نکته مهم هم دقت داشته باشید که روند بهبود فناوری قرار نیست متوقف یا کند شود!
۴. تورم
تورم شاهبیت بسیاری از اخبار و تحلیلهای اقتصادی امسال در کاناداست. آیا آن طور که بانک مرکزی میگوید، تورم کنونی قرار است کوتاهمدت و گذرا باشد؟ آیا قرار است همچنان بالا برود و سپس سیری نزولی را در پیش بگیرد؟
به نظر میرسد خیلی از سرمایهگذاران نگران افزایش تورم هستند. اما آیا تورم واقعا میتواند دردسرساز باشد؟ واقعیت این است که هیچ پاسخ روشنی به این پرسش وجود ندارد!
بانک مرکزی و طرفداران زودگذر بودن تورم کنونی بر این باورند که اصلیترین دلیل افزایش کنونی تورم، مشکلات ایجاد شده در زنجیره تامین است که تا اوایل سال آینده حل میشود.
به هر حال، هیچ دلیلی وجود ندارد که در محیط تورمی، قیمت سهام کاهش یابد. البته سهامداری در برخی موارد میتواند ارزش سرمایه را از گزند تورم حفظ کند. اما این بدان معنا نیست که تورم الزاما به کاهش قیمت سهام بیانجامد.
- در مطلبی با عنوان «نگران تاثیر تورم بر سبد سرمایهتان باشید» درباره اثرگذاری تورم بر صنایع مختلف بازار سرمایه صحبت کردیم.
۵. بیتکوین و طلا
بسیاری بر این باورند که سرمایهگذاران دیگر علاقهای به طلا ندارند و در مقابل، بیشتر به خرید بیتکوین و سایر رمزارزها علاقه نشان میدهند. مقایسه روند افزایش قیمت بیتکوین در چند سال اخیر با قیمت تقریبا بدون تغییر طلا میتواند به خوبی گویای این باور باشد.
اما شاید این وضعیت به معنای ارتباط منطقی بین قیمت بیتکوین و طلا نباشد. طلا همیشه به عنوان ابزاری برای محافظت از ثروت در برابر تورم مطرح بوده است، اما شاید باور برخی به گذرا بودن تورم موجب شده به طلا روی نیاورند. اینکه قیمت طلا پائین است، الزاما به این معنا نیست که بیتکوین عاملش بوده است.
با وجود اینکه طرفداران بیتکوین این روزها حسابی افزایش یافته، اما رمزارزها هنوز سابقه طولانی ندارند و عملکردشان در وضعیتهای مختلف اقتصادی مشخص نیست. در مقابل، قرنهاست که طلا در وضعیتهای مختلف اقتصادی مورد توجه بوده است. شاید روزی برسد که سرمایهگذاران بیتکوین به فروش داراییهای رمزارزی خود و خرید طلا بپردازند!